باران لیلی می کند مرا...درست همانطور که تویی ، معنای باران...انار می رویاندم تا عطر خوش نفسهایت و پاییزم می کند در عطش گرمای تو...
کجایی که با من بخوانی "باران می بارد امشب...دلم غم دارد امشب...آرام جان خسته ، ره می سپارد امشب"کجایی که با هم بخوانیم و زیر صدای دلگیر نفسهایش با هم برقصیم و فریاد بزنیم از درد دوری؟
امشب هوا بارانیست...کجایی که که دلم بهانه میگیرد؟کجایی؟بیا و بمان...ببین سرم سنگین است بی شانه ی تو...نفس در سینه حبس می شود بی سینه ی تو...کجایی که ببینی؟بمان و ببین دلهره های این شبهای تنهایی را...سکوت این دل را بشنو!!!دل هوای تو دارد...
آسمان هم انگار امشب دلتنگ است و تنها...کاش دلم پاره ی ابری می شد و درست مثل آسمان می بارید...
نگاه کن عزیزم...نگاه کن...طرح مهربان دستهایت را به روی دستانم نقاشی کرده ام...برای سر انگشتان خالیم که اگر نبودی سرد نشوند از دوریت...کاش می شد برای معصومیت چشمانت شاعر بشوم...کاش میشد از مهر چشمانت عکس بگیرم و تمام دیوارهای شهر را پر کنم از عکسهای کسی که میشناسمش...کسی که ظهور می کند هر از گاهی در کنج تنهاییم و رنگین کمان می شود بعد از باران...
باران می بارد ...صدایش را نمی شنوی؟تو قول دادی با من بمانی؟پس کجایی در این شب بی ستاره؟روبان آبی موهایم را باز کردم به انتظار آن لحظه که بیایی و دوباره ببندی برایم...آخر تو از عطر موهایم میگفتی...یادت هست؟ ...
بیا بهار من...بیا باران من...بیا که به انتظار نشسته ام آمدنت را...بیا ببین از عشقت شوریده ترین شوریدگان شده ام... بیا و ببین بارش باران مرا به کرانه های عشقت می برد...لغزش اشک هایم را زیر باران نخواهی دید...پس من هم با باران می بارم...
بیا که باز هم باران می بارد..."باران می بارد امشب...دلم غم دارد امشب..."
دلم براي كسي تنگ است كه تنهاييم را چشيده
دلم براي كسي تنگ است كه سرنوشتش همانند من است
دلم براي كسي تنگ است كه دلش همانند دل من است
دلم براي كسي تنگ است كه تنهاييش تنهايي من است
دلم براي كسي تنگ است كه مرهم زخمهاي كهنه است
دلم براي كسي تنگ است كه محرم اصرار است
دلم براي كسي تنگ است كه راهنمايي زندگيست
دلم براي كسي تنگ است كه قلب من براي داشتنش عمرها صبر مي كند
خيلي دلم برات تنگ شده ............